معنی پایتخت افغانستان

حل جدول

پایتخت افغانستان

کابل


پایتخت کشور افغانستان

کابل


پایتخت

تختگاه


آخرین پادشاه افغانستان

محمد ظاهر شاه؛ از سال 1933 تا 1973 به مدت چهل سال بر این کشور حکمروایی کرد. محمد ظاهر از پشتونهای قوم بارکزی افغانستان بود. «ملیت پشتون» و «گرایش او به زبان فارسی»، به شخصیت محمد ظاهر از سویی در میان «پشتونها» و از سوی دیگر «فارسی زبانانِ» افغانستان اعتبار بخشیده‌است.

لغت نامه دهخدا

افغانستان

افغانستان. [اَ ن ِ] (اِخ) سرزمین افغان. (فرهنگ فارسی معین). از کشورهای آسیای مرکزی و بیشتر سرزمین آن کوهستانی است.
اوضاع طبیعی: افغانستان در مشرق ایران بین 29 و 38 درجه ٔ عرض جغرافیایی قرار گرفته و از شمال محدود است به ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان و از شمال شرقی بچین محدود است و از مشرق به پنجاب هندوستان و از جنوب به پاکستان و از مغرب به ایران. افغانستان کشوری کوهستانی وقسمت عمده ٔ سطح آنرا برجستگیها پوشانیده است. از مشرق بمغرب و جنوب غربی بتدریج از ارتفاع متوسط زمین کاسته میشود و در جنوب غربی مجاور خاک ایران بزمینهای پست منتهی میگردد. کوهستان شمالی و مرکزی افغانستان دنباله ٔ خراسان ایران و بلندترین آنها هندوکش یا هند است و بهرحال کوه قسمت بزرگی از شمال شرقی و شمال افغانستان را پوشانیده و بلندترین قله ٔ آن تا 7421 متر ارتفاع دارد. افغانستان با توجه بوضع پستی و بلندیهای آن از لحاظ آب و هوا بسه منطقه تقسیم می شود:
الف: جلگه ها و مناطق گرمسیر مانند جلگه های مجاور سیستان و ایران و ناحیه ٔجلال آباد در مشرق که در تابستان بسیار گرم و در زمستان معتدل است.
ب: قسمت شمالی افغانستان مجاور با مرز ترکستان یعنی ناحیه ٔ مزارشریف که آنرا ترکستان افغانستان می گویند. این قسمت تحت تأثیر اقلیم صحرائی است. زمستان آن معتدل و تابستان آن گرم است. در تابستان بواسطه ٔ انعکاس اشعه ٔ خورشید بر روی ماسه های نرم زمین گرمای آن غیرقابل تحمل می شود.
ج: قسمتهای کوهستانی که زمستان بسیار سرد و تابستان معتدل دارد و در دو ماه آخر زمستان تمام این نواحی از برف پوشیده می شود و بادهای خشک از شمال می وزد و از درجه ٔ حرارت هوامی کاهد.
بهرحال چون افغانستان محصور به خشکیها و ازدریا دور است بیشتر رودهای آن در حوضه های داخلی جریان می یابد و به دریاچه ها و یا باطلاقهای داخل خشکی می ریزد. و بطور خلاصه حدود طبیعی کشور افغانستان بدین شرح است که از شمال به اتحاد جماهیر شوروی از مغرب به ایران از جنوب به بلوچستان و از مشرق بنواحی قبائل آزاد و از گوشه ٔ شمال شرقی با رشته ٔ باریک از پامیر بنام «وخان » و «سنکیانک » از ترکستان شرقی محدود و مماس است. و آن بین 29 درجه و 30 دقیقه و 38 درجه و 30دقیقه ٔ عرض شمالی و 60 درجه و 30 دقیقه ٔ و 75 درجه و 50 دقیقه ٔ طول شرقی نصف النهار گرینویچ واقع و مساحت سطح آن حدود 650 هزار کیلومتر مربع و دارای قریب دوازده میلیون تن سکنه است. پایتخت آن کابل و از شهرهای مهم آن هرات و قندهار است. حکومت آن مشروطه ٔ سلطنتی و دارای مجلس شورای ملی است. قانون اساسی آن در سال 1301 هَ. ش. تدوین شد و دوبار در سالهای 1307 و 1309 مورد تجدید نظر قرار گرفته و تنظیم شد. دین رسمی مردم اسلام و مذهب رسمی عمومی حنفی است. بیرق رسمی آن دارای رنگهای سیاه و سرخ و سبز که در وسط آن خوشه ٔ گندم و محراب و منبر قرار دارد.


پایتخت

پایتخت. [ت َ] (اِ مرکب) پاتخت. شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند. (غیاث اللغات). قُطب. حاکم نشین. کرسی. کرسی مملکتی.دارالملک. پادشائی. حضرت. واسطه. قاعده (تبریز قاعده آذربیجان است). قاعده ٔ ملک. عاصمه. قصبه. مستقر. مقر. مستقر ملک. نشست. نشست گاه. تختگاه. ام البلاد. سریر. سریرگاه. دارالاماره. دارالمملکه. دار مملکت: ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله. ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبه. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).

اطلاعات عمومی

فرهنگ معین

پایتخت

(تَ) (اِمر.) شهری که محل مقر حکومت باشد.

فرهنگ عمید

پایتخت

شهری که مرکز سیاسی یک کشور، محل اقامت پادشاه یا رئیس‌جمهوری و هیئت دولت باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پایتخت

پاتخت، تختگاه، دارالاماره، دارالسلطنه، دارالملک، شاه‌نشین، عاصمه

فارسی به عربی

پایتخت

راسمال

فرهنگ فارسی هوشیار

پایتخت

شهری که محل اقامت شاه یا رئیس جمهور ی هیئت دولت باشد

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

پایتخت

Hauptstadt (f), Kapital (n)

معادل ابجد

پایتخت افغانستان

3056

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری